محمد امین پورامینی
انتخابات اخیر ریاست جمهوری ایران وقایع مهمی را بهمراه خود داشت، و یک نوع پوست انداختن انقلاب به شمار می آید، که گرچه حوادث سخت وناگواری چون ماجرای عاشورای تهران در پی داشت، لیک باید گفت انقلاب را چندین گام به جلو برد وبیمه کرد، نیم نگاهی به ماجرا می افکنیم.
ماجرای مناظرات تلویزیونی تجربه نوی بود که به نظر لازم وضروری بود، اما به ناگاه شوکی را به جامعه وارد ساخت، مثل آنکه برق فشار قوی را وارد مدار نمایند بدون آنگه آمادگی لازم فراهم شده باشد، واقعیت این است که مسئولان مملکتی معنی واژه مسئولیت را فراموش کرده بودند، گویا مسئول بودن بمعنی تکیه بر صندلی ریاست کردن است نه پاسخ گویی، (واین وظیفه اساسی رسانه ها ومطبوعات وبخصوص صدا وسیمای ماست که در طول سال وهمیشه مسئولان را در برابر کارهای خود پاسخ گو نمایند وآنان را به این کار عادت دهند)، ونقطه درد از اینجاست که عده ای که به برکت مسند خود به مال ومنال وجاه وجبروت وآبرو واعتبار رسیده بودند به یک باره در مقابل چون وچراها قرار بگیرند وبه یک باره تمامی دل بستگیها وآرزوهای دور ودراز خود وبستگان وهمفکران وهمپیاله گان وهم اندیشان خویش را در معرض تباهی وویرانی بینند، اینجاست که فریاد آه وآخ آنها گوش فلک را پر میکند وآنچه که برایشان مهم نیست آبرو واعتبار مملکت وکشور وانقلاب است، انگار در این مملکت نه امامی بود ونه رهبری، نه رزمنده ونه شهیدی، به یکباره تمامی آنها فراموش می شوند، گویا خانواده معظم شهیدان که گلهایشان را فدای اسلام وآرمانهای الهی کرده اند وجود ندارند، وکسانی که خود از درون نظام برخاسته وقانون وکم وکیف آن را بهتر از دیگران می دادند، (چون یا خود آن را نوشته ویا سالیانی دراز مجری آن بودند)، به ناگاه سربلند کرده وفریاد تظلم خواهی سرداده که تقلب شده است! وپیش از آنکه نتایج انتخابات رسما اعلام شود با حضور در برابر دوربینها وخبرنگاران به گونه ای که گویا وحی بر آنان نازل شده است (ان الشیاطین لیوحون الی اولیائهم) خبر از پیروزی در انتخابات با اختلاف بسیار بالا وبطور قطع نمایند!
ماجراهای پس از انتخابات هم جالب است؛ از طرفی خنده دار واز جهتی حسرت بار است، به ناگاه برخی شعارهای انقلاب ناشیانه مصادره می شود، ولی دم خروس یا قسم حضرت عباس! خانمهای لس آنجلس نشین در حالی که شلوارک به پا وتاپ به تن داشتند شعار دادند: (سکوت هر مسلمان خیانت است به قرآن!)، آیا رسم قرآن ومسلمانی است که با این وضع چندش آور نمایان شوند؟! ولی از همانجا معلوم شد که اندیشمندان! اتاق فکر شعارها را فرستاده بودند اما آدمکها را نه!؛ پس از سی سال یادشان آمده بود که تکبیر بگویند در حالی که تاریخ را نخوانده بودند که هنگامی سر پاک سالار شهیدان حسین بن علی (ع) را بر سر نی کرند لشکر عمر سعد تکبیر گفت، (ویکبرون بأن قتلت وانما- قتلوا بک التکبیر والتهلیلا)، در مرحله بعد نوبت به تحریف در شعارهای انقلاب رسید، در برابر شعار (جمهوری اسلامی) (جمهوری ایرانی)، ودر قبال (مرگ بر آمریکا) (مرگ بر روسیه) گفته شد، ودر جمعه آخر ماه رمضان در روز قدس که روز فلسطین است شعار (نه غزه نه لبنان) داده شد، در ضمن برای رفع خستگی وتشنگی بطری آب هم در دست داشتند، ومتفکران اتاق فکر فکر آن را نکرده بودند که دست کم پیروان روزه خوار را از تظاهر به روزه خوری باز دارند که ماهیتشان به این زودی برملا نشود..
تا آنکه روز عاشورا فرا رسید، همه جا مراسم عزای حسینی برپا بود، نه تنها ایران، که همه جای جهان، کانالهای تلویزیونی سرتاسر جهان را در غم سالار شهیدان نشان می داد، راستی که همه جا عاشورا وکربلا بود، بناگاه در قلب تشیع عده ای برابر دوربینها جمع شدند وماهیت درونی خود را با شعارهای ساختار شکن نشان دادند، وحرمت این روز حسینی را شکستند، کاش احمقان اتاق فکر به تقویم خود نگاه میکرند، عاشورای حسینی سال 57 شاه را سرنگون کرد، اینان که در برابر وی کسی نیستند، با این حرمت شکنی حماسه 9 دی پدید آمد که نشان از عمق بصیرت وآگاهی مردم ما دارد، وایگونه 9دی 88 به 19 دی 56 پیوند خورد که آن هم ریشه از بصیرت مردم قم داشت، وجا دارد که این دهه را دهه بصیرت نامید.
اینها گوشه ای از لرزه ها وپس لرزه های پس از انتخابات است، واما عبرت اساسی آنست که همه به خود برگردند ومشکل اساسی را در منیت وخودخواهی وزیاده خواهی وریاست طلبی ودر یک کلام دنیا خواهی خود بیابند، که ریشه تمامی خطاها دنیا طلبی است(حب الدنیا رأس کل خطیئه) ووقتی که انسان وابسته به چیزی شد دیگر کور وکر می شود، نه چشمی خواهد داشت که ببیند، ونه گوشی که بشنود (حب الشیء یعمی ویصم).
واما چاره کار در دو امر است:
1- وحدت همگانی با محوریت رهبری معظم انقلاب
2- ریشه یابی دقیق حوادث، اگر اشکال به برخی موارد قانونی است باید آنجا اصلاح گردد، مثلا کسانی که به نحوی در امر انتخابات دست اندرکار هستنند تا پایان انتخابات از اعلان رای شخصی خود خودداری کنند، تا ریشه خلافگویی خشک گردد، گرچه هرکسی برای خود رایی دارد ونظری، نگاهی دارد وگرایشی، ویا آنکه کسی که کاندید می شود از روز انتخابات تا زمان اعلان رسمی نتایج از هرگونه اظهار نظر در نتیجه خودداری کند، تا زمینه تحریک هواداران فراهم نگردد، ودر صورت تخلف این کار وی جرم تلقی گردد.